صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
1 سال قبل
0

درس یازدهم

یاران عاشق

  • شاعر: سیدحسن حسینی
  • قالب شعر: مثنوی
  • اثر: هم صدا با حلق اسماعیل
  • وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (رشته انسانی)

 

بیا عاشقی را رعایت کنیم                       ز یاران عاشق حکایت کنیم

قلمرو فکری:

بیایید رسم عاشقی را به جا بیاوریم (با عشق رفتار کنیم) و از یاران عاشق و شیدا (شهیدان و آزادگان) حکایت کنیم

قلمرو زبانی:

بیت ß   3 جمله

قلمرو ادبی:

رعایت و حکایت ß   قافیه (کنیم ß   ردیف)

رعایت عاشقی کردن ß   کنایه از حرمت عشق را نگاه داشتن، رسم عاشقی را به جا آوردن

عاشق و عاشقی ß   جناس ناهمسان

واج آرایی حرف «ع» و مصوّت «آ»

پیام:

یادکرد عاشقان

 

از آن ها که خونین سفر کرده اند                       سفر بر مدار خطر کرده اند

قلمرو فکری:

بیایید از آن هایی که در راه عشق به شهادت رسیده‌اند و همواره سفرشان با خطر همراه بوده است، حکایت کنیم.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

مدار

جای دور زدن و گردیدن، پیرامون، پهنه، مسیر

بیت ß   3 جمله («حکایت کنیم» به قرینه حذف شده است: از آن ها حکایت کنیم که ...)

قلمرو ادبی:

سفر و خطر ß   قافیه (کرده اند ß   ردیف)

خونین سفر کردن ß   کنایه از شهید شدن

سفر بر مدار خطر کردن ß   کنایه از به جان خریدن خطرات عشق (شهادت)

واژه آرایی کلمه «سفر»

واج آرایی حرف «ر»

پیام:

یادکرد شهید

 

از آن ها که خورشید فریادشان              دمید از گلوی سحرزادشان

قلمرو فکری:

بیایید از آن کسانی یاد کنیم که فریاد همچون خورشید، روشنگرشان، از دهانی می دمید که صبح از آنجا طلوع می کند. (فریاد شهیدان همه گیر و روشنگر بوده است.)

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

دمیدن

طلوع کردن

سحرزاد

زاییدۀ سحر

بیت ß   2 جمله («حکایت کنیم» به قرینه حذف شده است: از آن ها حکایت کنیم که ...)

قلمرو ادبی:

فریاد و سحرزاد ß   قافیه (شان ß   ردیف)

فریاد و گلو ß   تناسب (مراعات نظیر)

خورشید فریاد ß   اضافه تشبیهی

گلوی سحرزاد ß   تشخیص (جانبخشی)

فریاد و گلو ß   تناسب (مراعات نظیر)

خورشید و سحر ß   تناسب (مراعات نظیر)

سحر زاد ß   کنایه از نورانی و معنوی

گلو: ß   مجاز از وجود

واج آرایی حرف «ش»

پیام:

شهیدان فریاد روشنگرانه دارند

 

چه جانانه چرخ جنون می زنند               دف عشق با دست خون می زنند

قلمرو فکری:

آن ها چقدر عاشقانه، با  شیدایی می رقصند (شیفته و دیوانه‌ی معشوق اند) و در حالی که غرق در خون شده اند با خدای خویش عشق بازی می کنند.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

جانانه

با همه وجود، از ته قلب، عاشقانه

چرخ جنون می زنند

رقص عاشق وار، رقص درویشانه

دف

ساز کوبه‌ای

دست خون

در قمار، آخرین دور بازی برای کسی که همه چیز خود را باخته و خشمگین باشد و بر سر عضوی از اعضای بدن خود یا کسان خود گرو ببندد؛ دست خونین

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

جنون و خون ß   قافیه (می زنند ß   ردیف)

دف عشق ß   اضافه تشبیهی (تشبیه فشرده، تشبیه رسا)

دست خون ß   کنایه از شهادت

چرخ زدن و دف زدن ß   کنایه از شادی کردن

دف عشق با دست خونین زدن ß   کنایه از جان فشاری همراه با شادی

واژه آرایی کلمه «می زنند»

واج آرایی حرف «ن»

پیام:

به استقبال مرگ رفتن

 

به رقصی که بی پا و سر می کنند                       چنین نغمه عشق سر می کنند

قلمرو فکری:

با رقصی که با شهادت خود انجام می دهند، این چنین آواز عشق را سر می دهند:

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

نغمه

آواز

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

سر و سر ß   قافیه (می کنند ß   ردیف)

پا و سر ß   تناسب

نغمه عشق ß   اضافه تشبیهی

سر کردن ß   سردادن و آواز خواندن

بی پا و سر رقص کردن ß   کنایه از با همه وجود رقصیدن، متناقض نما

رقص، نغمه، پا و سر ß   تناسب

پیام:

به استقبال شهادت رفتن

 

هلا منکر جان و جانان ما                       بزن زخم انکار بر جان ما

قلمرو فکری:

هان، ای کسی که معشوق ما را انکار می کنی، با انکارت که همچون زخمی است، ما را مجروح کن. (ما را بنواز)

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

هلا

آگاه باش، هان

منکر

انکار کننده

جانان

دلبر

زخم

ضربه

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

جانان و جان ß   قافیه (ما ß   ردیف)

زخم انکار ß   اضافه تشبیهی (فشرده)

منکر و انکار ß   اشتقاق

واژه آرایی کلمۀ «جان»

واج آرایی حروف «ن» و «ج» و مصوّت «ا»

پیام:

به انکار دشمن توجه نمی کنم

 

بزن زخم، این مرهم عاشق است                       که بی زخم مردن غم عاشق است

قلمرو فکری:

ای دشمن، آسیب و ضربه‌ی خود را بر عاشق بزن، این آسیب و آزار تو برای او مثل مرهم است؛ زیرا بدون زخم مردن برای عاشق عین غم و مصیبت است.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

مرهم

التیام دهنده، دارویی که روی زخم گذارند

که

زیرا که

بیت ß   3 جمله

قلمرو ادبی:

مرهم و غم ß   قافیه (عاشق است ß   ردیف)

مرهم بودن زخم ß   متناقض نما

تشبیه ß   زخم مثل مرهمی برای عاشق است

واژه آرایی کلمۀ «زخم»

پیام:

انکار دشمن، مرهم عاشق است

 

مگو سوخت جان من از فرط عشق                     خموشی است‌ هان، اولین شرط عشق

قلمرو فکری:

نگو جان من از شدّت عشق سوخت. (گله و شکایت نکن) آگاه باش که اولین شرط عشق، سکوت و خاموشی است. (عاشق از درد عشق شکایت نمی کند.)

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

هان

آگاه باش

فرط

شدت، فراوانی

خموش

ساکت بودن

بیت ß   4 جمله

قلمرو ادبی:

فرط و شرط ß   قافیه (عشق ß   ردیف)

جان سوختن ß   کنایه از رنج کشیدن

فرط و شرط ß   جناس

جان و هان ß   جناس

پیام:

سکوت، شرط عشق است

 

ببین لاله هایی که در باغ ماست                       خموشند و فریادشان تا خداست

قلمرو فکری:

ببین، شهیدانی که در وطن ما هستند، اگر چه خاموش اند، راهشان همیشه ادامه دارد و فریادشان تا خدا می رسد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

خموش

خاموش، ساکت

بیت ß   4 جمله

قلمرو ادبی:

ما و خدا ß   قافیه (ست (هست، است) ß   ردیف)

لاله‌هایی ß   نماد شهید

باغ ß   استعاره از میهن و سرزمین

لاله و باغ ß   تناسب

خموش بودن و رسیدن فریاد تا خدا ß   متناقض نما

لاله‌ها خموشند و فریاد می زنند ß   جانبخشی

فریاد تا خدا بودن ß   کنایه از بی نهایت، اغراق

 

بیا با گل لاله بیعت کنیم                       که آلاله ها را حمایت کنیم

قلمرو فکری:

بیا با گل لاله پیمان ببندیم که از این به بعد از آلاله ها (شهیدان) حمایت کنیم، پاسدار خون آن ها باشیم راهشان را ادامه دهیم و از آن ها و آرمان هایشان پشتیبانی کنیم.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

آلاله

شقایق، لاله وحشی

بیعت کردن

پیمان بستن

بیت ß   3 جمله

قلمرو ادبی:

بیعت و حمایت ß   قافیه (کنیم:ردیف)

لاله و آلاله ß   نماد شهید

کل بیت ß   جانبخشی

واج آرایی حروف «ل» و «ا»

پیام:

وفاداری به آرمان شهید

 


سایر مباحث این فصل